کابل شهر شلوغی است. ترافیک سنگین آن حکایت
خود را دارد. جادههای تنگ، نبود پیادهروها و رانندههای نابلد در کنار هم به سنگینی
ترافیک و بینظمی این شهر افزودهاند. در دو وقت میتوان به سنگینی ترافیک شهر کابل
بیشتر پیبرد؛ صبح وقتی به سوی وظیفهات میروی و شبهنگام وقتی که داری بر میگردی.
در یک غروب خاکآلود، شلوغترین نقطهی غربِ
شهرِ کابل را به نظاره نشستم. گرد و خاک همهجا را تاریک کرده بود. گرد وخاکی که از
تایرهای موترها به هوا بلند شده بود، برفراز آسمان لایهی تاریکی که شباهت نزدیک به
آبرِ باران را داشت، تشکیل شده بود. آفتاب در اثنای غروب در میان این گرد وغبارها
شبیه شعلهی سرخرنگ آتش میماند که هر لحظه به سوی کوهی که دیوار محافظتی شهر را
ساخته بود، نزدیک میشد.
غروب تیرهی خورشید، شلوغی شهر و سروصداهای
دستفروشان وکراچیوانها تصویر ونمای خاص خودش را ترسیم کرده بود. سیمای دستفروشان
گرفته و خاکآلود بودند. پولیسهای ترافیک در گوشه وکنار چهارسوها دیده میشدند. عدهای
از آنان کتابچههای کوچکی را با خود داشتند که گاهی به رانندههای متخلف برگهی جریمه
مینوشتند و جریمه مینمودند. عدهای هم واقعا دلسوزانه خدمت مینمودند. کودکان،
زنان و کهنسالان را در عبور از این سوی جاده به آن سو کمک مینمودند.
کوتهی سنگی یکی از شلوغترین نقطههای غرب
شهرکابل است. به خاطر ازدحام بیش از حد، شهرداری کابل به کمک کشور ترکیه برای رفع این
مشکل پل هوایی را از امتداد جادهی سیلو به سوی چهارراهی مزاری ساخته است. این تنها
پل هوایی در کابل است که بر فراز چهارراهی کوتهی سنگی ساخته شده است.
شام دیروز وقتی بر فراز این پل به مدت یک ساعت
شهر را را به تماشا نشستم. بسیاری از تخلفات سنگین ترافیکی را از سوی شهروندان، مقامها
و افرادی با نمای ظاهرا شیک و فیشنی دیدم. موترهای شیک، قیمتی و تیزرفتار در امتداد
این جاده رفت و آمد داشتند. جدا از این که سرعت رانندگی بر فراز یک پل شلوغ چند باید
باشد، نوع سبقت گرفتن رانندگان و بیقانونیهای دیگر آنان نیز محسوس بود.
این پل دارای دو خط است، خط رفت و خط برگشت.
در میان این دو خط، علاوه بر جدول و گلدانی، چکهای سمنتی نیز گذاشته شده است.
ارتفاع جدول میان دو خط جاده به اندازهی ۳۰ سانتی متر
میرسد. گلدانها، جدول و چکهای سمنتی نشان دهندهی این است که این دو خط از هم مجزا
شده و هیچگونه راه و اجازهای برای عبور از این خط به آن خط نیست.
رانندگان مسلکی در شهر کمترند. آنانی که مسلکیاند،
میدانند که علامتها و نشانههای ترافیکی، جدولها و جکهای سمنتی نمایانگر ممنوعیت
عبور از آن مکان و نقطه است، اما رانندگان تازهکاری که اسناد وجواز سیرشان را در بدل
پول بدست میآورند، بدون فهم علایم و نشانهها، از هر نقطه که دلشان بخواهد، دور
زده و حتی جدولها را عبور میکنند. دیشب چندین مورد از این گونه عبورهای غیرقانونی
را از بالای جدولهای میان دو خط جاده، مشاهده نمودم.
موتر تونس خاکیرنگ با شمارهی پلیت ۹۳۱۲۸ شخصی کابل که از سمت
سیلو به سمت چوک مزاری در حرکت بود، با رسیدن بر فراز این پل، تصمیمش را عوض نمود
و با عبور از جدول، توانست به مسیری برگردد که آمده بود. این عبور از جدول نه تنها
که چوکات و ساختار جدول را خراب مینمود، بلکه ترافیک را نیز بر روی این پل ایجاده
کرده بود. موتر کرولای فولادیرنگ با شمارهی پلیت ۷۴۶۸۴ کابل با تقلید از تونس این کار را تکرار نمود.
من لحظهای آنجا منتظر ماندم و از آن عکس
گرفتم، که دو موتر شیک و جدید دیگر که معلوم میشد موتر مقامها و افراد پولدار
بودند به آنجا رسید. موتر فرونر سفید با شمارهی پلیت ۶۲۲۵۴ کابل نیز این عمل را تکرار کرد. با تفاوت چند
دقیقه، موتر فولادیرنگ دیگری که لوگویی از ادارات دولتی را در شیشهی عقبش داشت، این
عمل را تکرار نمود. هرچند از این موتر عکس گرفتم، اما شمارهی پلیت این موتر در عکس
معلوم نمیشود. به احتمال زیاد، این موتر پلیت
ندارد و اگر داشته باشد هم در عقبش نصب نگردیده است.
بارها از رفتارهای غیرقانونی، زورمندانه و دردسرسازِ
پولداران و مقامات گزارش شده است، اما از آنجایی که بازخواست و پرسشگری در این
میان وجود ندارد، آنان الگو و نمونهای برای سایر شهروندان میشوند. حتا شهروندان
عادی دست به چنین خلافورزیها زده و برای مأموران ترافیک مشکل میآفرینند. مأموران
ترافیک که تنها زورشان همانا جریمه نوشتن روی کاغذ است، هم نتوانستهاند با این مشکل
بیقانونی مبارزه نموده و جلو آن را بگیرند.
یکی از رانندگانی را که عکس موترش را گرفته
بودم، میخواست خشونت کند؛ اما برایش فهماندم که خوبیت ندارد و برایت سنگین تمام میشود.
هرچند کوشیدم خود را معرفی کند، اما نکرد که نکرد. وی از کردهاش پیشمان شد و این
عبور از فراز جدول را یک خلاف بزرگ ترافیکی خواند. به گفتهی این راننده، عبور از فراز
جدول با سرعتی که موترها در دو خط جاده دارند، میتواند سبب حادثهی بزرگ ترافیکی شود
که ممکن فاجعه بیافریند. وی اعتراف کرد که این خلاف را انجام داده و برایش تا آخر درس
عبرت خواهد شد تا بار دیگر چنین خلافی نکند.
زمان به گونهای شده است که هر فرد با خریدن
یک موتر، فردایش راننده شده و در شهر و جادهها مسافربری میکند. دادن جواز رانندگی
به چنین افرادی، میتواند فاجعه بیافریند. هرچند که در ظاهر قانون و امتحانهایی برای
اخذ جواز رانندگی وجود دارد، اما وجود فساد اداری گسترده در ادارههای دولتی، روند
اخذ جواز سیر و سایر اسنادها را آسان نموده است.
این رفت و آمدهای غیرقانونی همچنان ادامه داشت
و من صحنه را ترک کردم. اگر از مأموران و پولیسهای ترافیک حمایت صورت نگیرد، به یقین
که حادثات ترافیکی هر روز بیشتر شده و مشکل میآفریند. هرچند پولیسهای ترافیک نیز
بیتقصیر و عاری از نقد نیستند، اما توجه جهت اصلاحات و بهبودی وضعیت، میتواند به
هردو طرف کمک کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر