روز دوم سفرم به بامیان که برابر بود با روز اول عید سعید
فطر همچنان در مرکز بامیان بودیم. انیس به اسد که تاکسی داشت، تماس گرفت واز وی
خواست تا ما را به بند امیر ببرد. ساعت شش ونیم صبح اسد به سرای پامیر رسید. وسایل
خودرا به موتر جابجا کردیم وراهی بند امیر شدیم. همین که از شهر خارج شدیم، اسد
تمام قریهها و درههای که فراروی ما قرار داشت، معرفی میکرد.
از قریه ملاغلام گذشتیم و همینطور در ادامه دره شیدان به
پیش میرفتیم. نا رسیده به دو راهی شیدان و سیغان، در سمت چپ دره زیارتی بود در
بغل دستی تپه وپاینتر از آن در کنار رودی که جاری بود، چشمههای آب گرم بود.
باشندگان محل میگفتند این چشمههای آب گرم است، اما من آب آن چشمهها را آنچنان
گرم نیافتم. به نظرم آبش عادی به نظر میرسد، اما در تناسب به آب جاری در دره
گرمتر به نظر میرسید. بالاتر از اینجا به دروازه دیگری رسیدیم. آنجا دوراهی قرار
داشت که یکی بطرف دره سیغان میرفت ودیگری به سمت شیدان. سیغان یکی از ولسوالیها
بامیان است که با مرکز فاصله زیاد دارد، اما شیدان را جزء مرکز بامیان معرفی میکرد.
شیدان یکی از ساحات بسیار زیبا و چمنزار بامیان است. از
این ساحه دو نفر به نمایندگی از مردم بامیان در شورای ملی است. با واردشدن در
منطقه شیدان یکباره چمنزار وسیع در برابر ما نمایان میشود که بسیار وسیع، سرسبز و
در عین حال جذاب است. یک قلعه کهنه
وتاریخی در سمت چپ جاده عمومی قرار دارد که از هر دو راننده که ما را به سمت بند
امیر برد و آورد، اسمش را پرسیدیم، اما نمیدانستند.
در این منطقه یک ساحه چهار دیواری شدهاست که تعدادی زیادی
از مقبرهها در داخل آن جا دارد. اسد این مقبره ها را مربوط به آندسته از افراد میدانست
که توسط طالبان یکباره رگبار شده که بیش از سی تن میباشند، اما راننده دیگری که
ما را از بند امیر به سمت مرکز بامیان میآورد می گفت که این مقبره کسانیست که
توسط خلقیها و پرچمیها به گلوله بسته شدهاند. وی نیز تعداد کشته شدهها را
بیش از سی تن میگفت.
از شیدان که عبور کنیم در ساحه شیبرتو میرسیم. شیبرتو
دارای تپههای سرسبز وساحه وسیع است. در میان دو تپه که موازی به هم قرار گرفته،
میدان وسیع است که بعضی از خانه های مسکونی در حاشیههای آن قرار دارد. قرار بود
که میدان هوایی بامیان دراین ساحه ساخته شود؛ اما به دلایل نا معلومی به مرکز
بامیان که دارای ساحه محدود وبسته میباشد ساخته شد. در زمان حکومت دوکتور نجیب
نیز برنامه ساخت میدان هوایی درهمینجا به تصویب رسیده بود، اما حکومتش دوام نیاورد
وبا برنامههایش به دست طالبان افتاد وسرانجام در میدان فواره آب حلقهآویز شد.
اکنون میدان هوایی بامیان ساحه کوچکی است که طیارههای بزرگ نمیتواند در آن فرود
بیاید، درحالیکه در شیبرتو میتوانست همانند میدان هوایی کابل یک میدان بزرگ ساخته
شود. ساحه که قرار بود در آن میدان هوایی ساخته شود، اطرافش دیوارهای سیمی گرفته
شده واز ساخت و ساز و غصب آن توسط باشندگان محل ممانعت صورت میگیرد.
با عبور از شیبرتو به قرغینهتو میرسیم. جای که لبنیات آن
شهره همه افغانستان است. قروت، چکه، ماست، دوغ و قیماق آن برای هر فردی که از
بامیان به سمت بند امیر میرود وسری به این بازار کوچک میزند، آشنا است. مشتری
فراوان دارد. قیمت لبنیات آن نسبت به سایر ساحات بیشتر است و خریداران بیشتر هم
دارد.
از این ساحه که عبور کنیم و به پیش برویم، به طرف یکاولنگ و
بندامیر نزدیک میشویم. ناگفته نماند که جاده یکاولنگ وپنجاب و همینطور مسیر
دایکندی از اینجا میرود.. این جاده توسط کشور کوریا ساخته شده که در ذات خود بینظیر
است. هرچند که شرکت برنده در این دواطلبی تاوان سنگینی کرده بود، اما کشور کوریا
به آن شرکت کوریایی توصیه میکند که هزینه های تاوان شما را کشور میپردازد، اما
نباید کار را نیمه تمام گذاشته ورها کنید؛ زیرا این کار به آبرو وحیثیت کشور تمام میشود.کشورهای که به
هویت، اعتبار و عزت خود وشهروندانش میاندیشند اینگونه از شرکتها و کمپنیهایش
حمایت ودفاع میکند.