همین که به دوراهی
بند امیر و جاده یکاولنگ رسدیم، جاده منتهی به سمت بند امیر که به سمت راست جاده
عمومی افتاده، خامه بود. این دو راهی با دروازهی جدا میشود که در حقیقت یک نشانه
است. این جاده را قرار است که توسط کشور دوستان هندوستان بازسازی و پخته کاری شود.
سفیر هند درسفری که به بامیان وبند امیر داشت، وعده کرد که این جاده را به زودی
پخته میکند.
شاید 30 الی 40 دقیقه را در بگیرد که روی جاده خاکی به سمت
امیر برویم. این جاده همچنان از لابلای تپهها با فراز ونشیبهای که دارد به پیش
میرود. در اطراف جاده وبلندی وپستیهای تپه ییلاقهای که برای سه ماه تابستان
توسط باشندگان محل ساخته شده، دیده میشود. چوپانها رمههای گاو وگوسفند را در
این تپهها به چراگاه میآورند. چوپانهای این منطقه را کمتر دیدم که شاپور یا
سورنایی داشته باشد.
تپهها در این فصل سال سبز ودیدنی است، اما قطعات گندمهای
للمی یا دیمی در میان سایر سبزهها تیرهتر وبرجستهتر دیده میشود. این تپهها
شبیه به تپههای مزارشریف دارای گلهای سرخ رنگیست که بعضیها آن را گلخاله، بعضی
تریاک کوهی میگویند. این روزها فصل گل کردن این گلها بود ودر کنار آن گیاهان دیگری
که برجسته مینمود، سیت یا سرشک بود که نارهای آن از دور به رنگ زرد روشن دیده میشد.
در بلندی تپهی که به سمت بند امیر منتهی میشود، یک چند
ساختمان دولتی ساخته شده که آن را مهمان خانه میگفتند، اما موقعیت آن در تناسب
بند بسیار نامناسب بود، زیرا از بند خیلی فاصله داشت ویک ساحه خشک وبیروح بود.
بخشهای از بند از این ساحه دیده میشود. راننده ما میگفت که امسال بند امیر به
مبلغ 32 لک افغانی قرار داده شدهاست.
تپه را آهسته آهسته پایین میرفتیم وبه دروازه وردی ساحه
بند امیر رسیدیم. تکت این ساحه در تناسب به وسایل نقلیه متفاوت است. از تاکسی ها
100 افغانی، اما از موترهای کلانتر به تعداد سرنشینان آن، افزایش پیدا میکند. تکت
را گرفته واز پلچکی که روی رودی جاری بود عبور کردیم.
دست چپ همین دروازه وردی هوتل کوچکی بنام کابل دربار بود.
همینجا اتاق گرفتیم ووسایل خودرا جابجا کردیم. از آنجایکه ما صبح زود رفته بودیم
وهنوز خیلی شلوغ نشده بود، اتاق را به مبلغ 400 افغانی به کرایه گرفتیم، اما ساعت
ها ده ویازده از دوستان دیگر که آمدند، همان اتاق های بغل دستی ما را به یک هزار
افغانی به کرایه گرفتند. اتاقهای هم بودند که 1500 تا سه هزار و پنجصد هم میرسید.
به هر میزان که تجمع افراد زیاد شود و سیاحان بیشتر گردد، به همان میزان کرایه های
بالا میرود.
خیمههای زیادی در اطراف هوتلها، روی چمنزارها و پیاده
روها چیده شدهاند. رنگهای تیره آن که شبیه به رنگ بند امیر میماند، از دور
نمایی زیبا خلق میکند. کرایههای این خیمهها هم متفاوت است وبستگی به سیاحان
دارد، اما معمولا از دوصدافغانی شروع میشود.
هوتلداران برای جذب مشتری یک نفر را در سرک عمومی ایستاده
میکنند وهر موتر ومسافری که میرسد، انان را تعارف میکنند واز جا وامکاناتی که
دارند، میگویند. آهنگهای مختلفی را میتوان از لودسپیکرهای که توسط هوتلداران در
پیش روی هوتلها گذاشته شده، میتوان شنید. از دنبورههای ناب هزارهگی گرفته تا
آهنگهای قطغنی، آهنگهای شاد بندی ایرانی تا آهنگهای پاشایی و....
هوای بند امیر در ماه سوم بهار از روی روز نسبتا گرم است،
اما از روی شبها به شدت سرد و خنک است. یک شب را در بند امیر سپری کردیم، اما از
ر وی روز هوا قشنگ و زیبا بود، اما همین که آفتاب داشت پشت کوههای دره پنهان میشد،
هوا خنکتر وسردتر شده میرفت. نماز شام بود که دیگر تحمل نتوانستم و کمپلی را به
شکل پتو روی شانههایم انداختم واطراف سبزه و رودی جاری قدم میزدم.
جمعی ازدوستان وآشنایانی که انجا بودند، مصروف بازی فوتبال
والیبال روی چمنزار بودند. هوا تاریکترشد که گروپهای برق روشن شد. بعضی از
ساحات برق آبی داشتند وبعضی رستورانتها برق جنراتوری داشتند. دربعضی از این ساحات
تلفن کار نمیکرد، اما بعضی ساحات دیگر آن تحت پوشش شبکههای مخابراتی قرار داشت.
.... ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر