۱۳ مهر ۱۳۹۶

اولغوها؛ معادن یا مکان‌های مقدس تاریخی

در منطقه پاتو که از توابع ولسوالی جاغوری ولایت غزنی است،  بعضی آثار تاریخی وباستانی در آن وجود دارد. این آثار شامل گورهای دستی جمعی، قلعه تاریخی، قبرستان بسیار قدیمه دارای سنگ‌های بلند ومتفاوتی وهمچنان شامی‌‎ها واولغوها می‌شود. سایر این آثار را می‌گذارم به یک نوشته جداگانه، اما دراین نوشته می‌پردازم به اولغوها و معرفی آن.
تاکنون از دو اولغو در دو قریه جداگانه با فاصله‌های دور از هم اطلاعاتی در دست است. یکی از این اولغوها در قریه کاریز پاتو و دومی آن در قریه میدان پاتو موقعیت دارد. اولغوی که در قریه کاریز پاتو هست، دارای تپه نسبتا بلند گِلی بوده که موقعیت ان را نسبت به زمین‌های اطراف ان بلند ساخته وبگونه‌ایست که نشان می‌دهد اصل این تپه گِلی ساختگی بوده و خاک و گِل آن از ساحه دیگر دراین منطقه آورده شده است؛ زیرا در قسمت دامنه‌های تپه سنگ ریزه‌ها و رگ‌سنگ‌های وجود دارد که سطح واقعی زمین را نشان میدهد وگل و خاک که تپه از آن ساخته شده، از جای دیگر انتقال و دراین ساحه ریخته و تبدیل به تپه شده است.


اطراف این تپه را اگثرا زمین‌های زراعتی با فاصله‌های دو سه صدمتر دورتر احاطه کرده و یک قبرستان قدیمه وتاریخی نیز در قسمت شمال غربی آن موقعیت  دارد. پسانترها باشندگان محل در همین موقعیت آن مسجدی را اعمار کرده که فاصله صدمتر بیشتر ندارد.
این قبرستانی دارای سنگ‌های بلند دو تا سه متر است که عده‌ی آن را مربوط به طایفه پتیه می‌دانند. به گفته باشندگان محل، قبل از باشندگان فعلی پاتو، طایفه بنام پتیه دراین محل بودوباش داشته که دراثر ظلم وجور پشتون‌ها ساحه را ترک واین ساحه را به طایفه اوقی واگذار می‌کند.

اولغوی کاریز از قسمت شرقی خود یک غار دارد که عرض آن در حدود یک ونیم متر و ارتفاع آن در حدود یک و هشتاد تا دو متر می‌رسید. این غار اکنون دراثر خاک‌ریزه‌ها و حوادث طبیعی مسدود شده و بسیار کم باقی مانده است. این غار در درون خود به غارهای متعدد دیگر تقسیم می‌شود، اما قبل ازاینکه به شاخه‌های دیگر تقسیم شود، به فاصله در حدود ده متر که پیشتر برویم، از ارتفاع و بلندی سمت شرقی تپه یک غار دیگری شبیه به چاه به غاری که از سمت شرقی تپه امده وصل می‌‌شود.
بالاتر از این غاری چاه مانند، سه عدد سنگ مقبره در کنار هم قرار دارد که نشان می‌دهد سه مقبره است، اما باشندگان محل معتقدند که این‌ها مقبره نه بلکه چیزهای ارزشی باید باشد که در درون این تپه پنهان شده است، زیرا ادیان و مذاهب دیگر معتقدند که مسلمانان به مقبره‌ها احترام دارند وآن را تخریب نمی‌کنند. این مقبره‌ها در نقطه صفری وبلندی تپه موقعیت دارد.
در حدود سی تا چهل متر از دهنه غار در سمت شمالی، یک ساحه دیگر یک جای دیگریست که کندن کاری شده وسنگ‌های که نشان از برش تپه را نشان می‌دهد، لشم و برش خورده است. این ساحه کدام غار و حفره ی خاص ندارد، اما شبیه به یک برنده مانندیست که فعلا زباله‌ها وخاک‌های اضافی در درون آن ریخته شده و پر شده است.
در رابطه به خود این اولغوها  دیدگاه‌های چندگانه وجود دارد که در ذیل خدمت خوانندگان گرامی به عرض می‌رسانم.
عده‌ی معتقدند که در این ساحه معدنی بوده که مردم در سابق ازاینجا استخراج می‌کرده است. سفال‌ها و لوله‌های سفالی نیز از این ساحه بیرون کرده اند.
عده‌ی دیگر وبالخصوص یک انجنیر معدن معتقد است که این ساحه معدن  نه بلکه یک فابریکه یا کارخانه ذوب معدنیات بوده که اصل معدن در ساحه دیگر بوده و برای ذوب و بهره‌برداری به این ساحه انتقال می‌یافته و پروسیس وتصفیه می‌شده است.
عده‌ی دیگر داستان‌های اسطوره‌ی از آن قصه می‌کنند. می‌گویند که در سابق وقتی این مغاره باز بود و خاک و خاشاک درون آن نریخته بود، مردم با چراغ‌های نفتی به درون ان رفته بودند، ولی از آنجایکه نفت چراغ تمام شده بود و مردم نتوانستند ختم این غار را پیدا کنند. درهمین رابطه می‌گویندکه باری مردم دردرون این غار رفتند وبا خود مقداری کاه بردند و مسیری را که می‌رفتند کم کم از این کاه می‌ریختند تا حین برگشت مسیری را که رفته بودند،گم نکنند.
حتی قصه‌های درباره این غار گفته شده که ختم آن معلوم نیست و مردم تا به جای در درون این غار پیش رفته اندکه صدای شرشره آب را شنیده وبرگشته اند.
در کندن کاری‌های شبانه‌‎ که از سوی افراد ناشناس دراین جا صورت گرفته، سفال‌های زیادی را از درون این تپه بیرون کشیده و در اطراف آن انداخته اند، اما اینکه چه چیزی بدست از این کندن کاری بدست آورده اند معلوم نیست. قبلا نیز سفال‌های از این ساحه پیدا بدست آمده بود.
اولغوی دیگری در قریه میدان بالا است. حاجی عارفی مدیر حج و اوقاف ولسوالی جاغوری وقتی می‌خواست خانه‌‎ی را اعمار کند وتهداب آن را کندن کاری می‌کرد، به تعداد زیادی از سفال‌ها و ظروف‌های سفالی را از آن ساحه بیرون کشید که بعضی های شان به اندازه بیلرهای تیل بزرگ بوده و شکسته، اما در عقب این ساحه، تپه گلی بوده که آن نیز دارای مغاره‌ بوده ولی دراثر کندن کاری این ساحه تخریب و گل وخاک آن برای تعمیر ساختمان استفاده شده  است.
در ساحه دور ازاین اولغو در بغل راه عمومی روی یک سنگ لبه دار که از باران وباریش در آمان است، نوشته‌ی وجودد ارد که مردم محل آن را به نام سنگ دولت یاد می‌کند. این سنگنوشته به حروف والفبای فارسی وعربی نیست و بعضی ها آن را سانسکریتی می‌خوانند. این دقیق آن به کدام زبان است، هنوز کسی تحقیقاتی را انجام نداده ومشخص نیست، اما درامتداد همین مسیر سنگ دیگری بوده که به نام خاک سید و مزار معروف بوده، اما سنگ متفاوت و باارزشی بوده، اما در این اواخر این سنگ ناپدید می‌شود وبعدها معلوم می‌شود که این سنگ توسط کوچی‌ها از محل انتقال داده شده و برده شده است.